درماههای پایانی سال 90 آرای وتو و موضع گیری های چین و روسیه درقبال رویكرد كشورهای شورای همكاری خلیج فارس - با هدایت عربستان و قطر در كنار تركیه و آمریكا در شورای امنیت - در مورد تحولات، سوریه آمریكا و روسیه را رودروی هم قرار داد.
این اتفاق پس از آن روی داد كه تلاش كشورهای عرب عضو شورای همكاری خلیج فارس، برای دخالت نظامی در سوریه و وقوع اتفاقی شبیه به لیبی شكست خورد.
گرچه روسیه و چین از همان ابتدا با این قطعنامه از لحاظ حقوق بین الملل مخالفت كردند، اما رایزنی و اصلاحات متعددی كه در آن صورت گرفت نیز نتوانست رضایت این دو كشور به ویژه روسیه را جلب كند.
در واقع موضوع سوریه به عرصه ای برای كشورهای قدرتمند در به رخ كشیدن قدرت و تعیین خط مشی های سیاسی تبدیل شده است كه تاثیرات تعیین كننده ای را در روابط بین الملل و چینش های سیاسی به ویژه در سطح منطقه ای به همراه دارد.
روسیه برای جلوگیری از تكرار موضوع لیبی و با هدف حفظ آخرین سنگر و متحد خود در خاورمیانه به دفاع تمام قد از سوریه پرداخت. مسكو و پكن با این رای در شورای امنیت نشان دادند كه گرچه تصمیم شان موجب خشم كشورهای عربی خواهد شد اما حاضر نیستند به هر نوع تحول و تغییر در منطقه حساس خاورمیانه رضایت دهند و در برابر آن مقاومت خواهند كرد.
سقوط اتحاد جماهیرشوروی در ابتدای دهه 1990 میلادی باعث كاهش تنش های بین المللی و آرامش نسبی میان آمریكا و بزرگترین كشور برجامانده از خاكسترهای شوروی یعنی روسیه شد واز رقابت میان قدرت های جهانی كاست. در این شرایط آمریكا خود را پیروز میدان می دانست و در سیاست گذاری ها برای تعیین آینده جهان، یكه تازی می كرد. روسیه نیز به علت مسائل متعدد برای چندین سال از تحولات بین المللی كنار كشید.
جنگ سرد دارای ویژگی های متعددی بود. یكی از عناصر اصلی این جنگ در كنار مسابقه فضایی و رقابت در زمینه های تسلیحاتی، رقابت دو بلوك شرق و غرب در چارچوب دو پیمان ورشو و ناتو بود. در این پیمان ها هر یك از دو بلوك كشورهای هم پیمان و یا متحد خود را گرد هم جمع كردند و قراردادهای متعدد نظامی و غیر نظامی را با آن ها به امضا رساندند و نسبت به تحولات در آن ها بسیار حساس بودند.
** استدلال ها برای آغاز شبه جنگ سرد جدید
-------------------------------------------------------
بعد از فروپاشی شوروی تا چند سال روسیه درگیر مسائل داخلی و اقتصادی خود بود تا اینكه در نهایت ولادیمیر پوتین توانست این كشور را به ثبات برساند و بازهم آن را به یكی ازكشورهای مهم و تاثیرگذار جهان تبدیل كند.
با تقویت جایگاه بین المللی روسیه، برخی از كارشناسان وضعیت كنونی و گردن فرازی های سیاسی روسیه در برابر آمریكا را نمادی از جنگ سرد می دانند زیرا هر دو طرف تلاش می كنند با تعیین حوزه های نفوذ خود، مانع از دست یافتن رقبا و یا تهدید منافع شوند و به نوعی قدرت خود را به رخ رقیب بكشند.
'ادوارد لوكاس' نویسنده انگلیسی و كارشناس امور روسیه در كتاب 'جنگ سرد جدید' آورده است كه اولین اشتباه غرب در برابر روسیه این بود كه همیشه رفتار این كشور را معمولی تفسیر می كرد. ضمن اینكه در جریان این بازی، غرب نگاه خود را از هدف اصلی كه همان روند رو به رشد قدرت روسیه بود به حواشی معطوف كرد. غرب در چند سال اخیر بر روی جنگ با تروریسم تمركز كرد و آمریكایی ها نتوانستند سیاست های روسیه در زمان پوتین را دریابند و واكنش صحیحی اتخاذ كنند.
وی در این كتاب نوشت: هنگام تیز كردن پنجه ها بوسیله خرسی (روسیه) كه در حال بیدار شدن بود، غربی ها خوابیده بودند. اگر در جنگ سرد سنتی، تسلیحات هسته ای تهدید محسوب می شدند، جنگ سرد نوین تمركز ویژه ای بر روی نفت و انرژی دارد.
لوكاس اعتقاد دارد كه كرملین برای زنده كردن جایگاه تاریخی شوروی در قدرت جهانی، البته با فراموش كردن دوران حكومت یلتسین و تیره ساختن وجهه غرب ناشكیب است.
روزنامه ایندیپندنت نیز در تحلیل رقابت های آمریكا و روسیه در چند سال اخیر نوشت: اقدامات ولادیمیر پوتین در روسیه و روند رو به رشدی كه این كشور تحت رهبری وی طی كرد و تقریبا همان روند در زمان مدودف نیز ادامه یافت، نشان می دهد كه روسیه می خواهد به جایگاهی مهم همچون گذشته برگردد.
این روزنامه می نویسد: محبوبیت پوتین در روسیه نشان می دهد كه اكثریت مردم این كشور برخی از ارزش هایی را كه ما به آن ها پایبند هستیم قبول ندارند و به چیز دیگری می اندیشند.
** روسیه خطر را درك كرد
---------------------------------------------
چندی قبل مجله تایمز به نقل از یكی از مقامات روسی عنوان كرد كه سامانه دفاع موشكی ناتو در اروپا تا سال 2015 می تواند دفاع موشكی روسیه را از كار بیندازد. این سامانه موشكی قادر خواهد بود سیستم موشكی بالستیك مستقر در زیردریایی های روسیه را و حتی تسلیحات هسته ای این كشور را عملا ناكارآمد كند.
ادامه بی اعتمادی و مسابقه تسلیحاتی روسیه و آمریكا و یكسان نگاهداشتن زرادخانه های هسته ای دو كشور گواه ان است كه روسیه چندان به دوستی با آمریكا مطمئن نیست، زیرا استقرار سپر موشكی آمریكا در قلمرو شوروی را نوعی تهدید وجودی و امنیتی احساس می كند و همین موضوع است كه نگرانی های روسیه را افزایش داد و موجب انتقاد صریح روسیه از استراتژی آمریكا شد. حتی توجیهات آمریكا كه این سامانه در تركیه، لهستان، رومانی، جمهوری چك و بسیاری از اقمار شوروی مستقر كند هدفش روسیه نیست، نتوانست آن ها را راضی كند. (البته عقل سلیم و حتی بسیاری از رسانه های غربی نیز باور نمی كند كه ادعاهای آمریكا درست باشد و این سیستم گسترده و فوق پیشرفته كه برخی آنرا 'فرزند جنگ ستارگان ریگان ' می نامند تنها به دلیل برخی مسایل منطقه باشد) ضمن اینكه پیشنهاد روسیه برای مشاركت كارشناسان این كشور در این سامانه نیز مورد قبول آمریكا قرار نگرفت و همین موضوع وضعیت را پیچیده تر كرد و بر بدگمانی های روسیه افزود.
**موضعگیری روسیه در برابر تهدیدات غرب
--------------------------------------------------------
مساله امنیت موشكی قاره اروپا كه آمریكا از آن به عنوان بهانه ای برای استقرار سامانه موشكی خود در این قاره استفاده می كند، به مهم ترین مساله مورد اختلاف مسكو و واشنگتن تبدیل شده و بر روابط دو كشور سایه انداخته است.
دیمیتری مدودف رییس جمهوری پیشین روسیه نسبت به عواقب استقرار این سامانه موشكی به آمریكا هشدار داده بود: در صورت بروز وضعیت نامساعد در زمینه سامانه موشكی آمریكا در قاره اروپا، از برداشتن گام های بعدی در زمینه خلع سلاح و كنترل تسلیحات خودداری می كنیم.
به گزارش ایرنا، ژنرال 'نیكلای ماكاروف' رییس ستاد كل نیروهای مسلح روسیه در دیدار با وابسته های نظامی كشورهای مختلف در مسكو خاطرنشان كرد: تسلیحات پدافند موشكی آمریكا در قاره اروپا،حتی درحال حاضر بر نیروی هسته ای راهبردی روسیه تاثیر می گذارد و تهدید محسوب می شود.
وی با اشاره به بروز مشكلات در روابط روسیه و پیمان ناتو گفت: ایده ایجاد پدافند موشكی بدون تردید بر همكاری های ما تاثیر خواهد گذاشت.
مسكو نیز در واكنش به این اقدامات اعلام كرد موشك های كوتاه برد بالستیك 'اسكندر' را در استان كالنینگراد روسیه (بخش جدا از خاك روسیه واقع در كرانه دریای بالتیك، بین لهستان و بلاروس ) مستقر می كند.
'پاول گریك رابرتز' كارشناس موسسه گلوبال ریسرچ دراین زمینه معتقد است: مسابقه تسلیحاتی كه از چند سال قبل میان آمریكا و روسیه آغاز شده ،خود آغازی دوباره برای جنگ سرد جدید است.
در واقع این از همان تبعات رخنه آمریكا به حوزه های نفوذ شوروی بود كه روسیه در سال های پس از فروپاشی شوروی نتوانست آن حوزه ها را حفظ كند. همین مناطق اكنون به پاشنه آشیل روسیه تبدیل شده اند. حتی چند سال قبل 'مایك مولن' هنگامی كه رییس ستاد ارتش آمریكا بود در سفر به لیتوانی، به این كشور تضمین داد كه در صورت دخالت روسیه، ناتو از این كشور حمایت می كند. این موضوع تكرار دوباره ای در تاریخ است. بریتانیا در سال 1939 به لهستان تضمین مشابهی داد كه در نهایت موجب تشدید جنگ جهانی دوم شد.
** منافع روسیه در خاورمیانه
-----------------------------------------------
در دوران جنگ سرد، خاورمیانه اهمیت ویژه ای از نظر ژئوپلتیك و امنیتی و سیاسی و اقتصادی برای روسیه داشت. در سال های اخیر گرچه از اهمیت این منطقه برای روسیه كاسته شده است، اما این به معنی بی تفاوتی این كشور در مورد تحولات منطقه نیست.
مجله Middle East Quarterly در مورد منافع روسیه در خاورمیانه نوشت: در سال 2000 گزارش وزارت خارجه روسیه خطوط اصلی سیاست خارجی این كشور را اعلام كرد و خاورمیانه را از اولویت های سیاست پوتین دانست و بر محكم سازی جایگاه و ارتقای موقیعت روسیه در این منطقه به ویژه در حوزه های اقتصادی تاكید كرد.
موسسه كارنگی نیز در تحلیلی از سیاست خاورمیانه ای روسیه گزارشی منتشر كرد كه بر مبنای آن' روسیه از اواسط دهه 2000 میلادی از بحران های داخلی رهایی یافت و اهدافی جهانی را برای خود تعیین كرد. منطقه خاورمیانه كه از موقعیت استراتژیك ویژه ای برخوردار است برای روسیه اهمیت دوچندان پیدا كرد و این كشور روابطی جدید را با كشورهای منطقه همچون تركیه، الجزیره و لیبی و به ویژه سوریه به راه انداخت.'
'اكاترینا استپانوا ' كارشناس موسسه روابط بین المللی و اقتصاد جهان در مسكو در تبیین سیاست خاورمیانه ای روسیه معقتد است: سال هاست كه نقش روسیه در خاورمیانه در چارچوب روابط این كشور با ایران و عراق و به طور سنتی با سوریه ارزیابی می شود. اما سیاست خاورمیانه ای روسیه را دارای چندمحور اصلی است. در واقع روسیه می خواهد با تحرك در خاورمیانه نشان دهد كه می تواند با همه طرف های مطرح در مسائل سیاسی منطقه تعامل كند و خود را بازیگری مهم در تحولات منطقه نشان دهد.
جایگاه سوریه در سیاست خارجی روسیه
---------------------------------------------------
عملكرد كرملین در عدم مخالفت با قطعنامه 1973 در موضوع لیبی بلافاصله باعث بروز مشكلات عدیده داخلی و خارجی برای روسیه شد. بنابراین مسكو با بهره گیری از تجربه لیبی از تصویب قطعنامه در موارد سوریه و ساحل عاج در شورای امنیت جلوگیری كرد، چنانكه در خصوص سوریه مانع صدور بیانیه مطبوعاتی نیز در محكومیت دولت سوریه در شورای امنیت شد.
به اعتقاد كارشناسان بعد از جنگ سرد روسیه به سوریه نگاهی راهبردی دارد و آن را مهمترین كانال ارتباطی خود در خاورمیانه می داند لذا از دست دادن دولت كنونی سوریه و به ویژه پایگاه دریای روسیه در سواحل مدیترانه ای سوریه را یك شكست و ضربه استراتژیك برای سیاست خارجی خود در خاورمیانه محسوب میكند. زیرا روی كارآمدن یك دولت غربگرا در سوریه به ضرر منافع بلند مدت روسیه در خاورمیانه ارزیابی میشود و به همین خاطر روسیه در حمایت از دولت اسد جدی به نظر میرسد.
دیمیتری مدودف رییس جمهور روسیه در سال 2010 به سوریه سفر و در دمشق با بشار اسد، رئیسجمهور این كشور دیدار و گفتوگو كرد. مدودوف، اولین رییسجمهور روسیه بود كه به سوریه سفر كرد. این امر نشان داد كه روسیه در پی ایفای نقش فعالتری در منطقه ایفا است.
لیبی از جمله متحدین سنتی مسكو در زمان جنگ سرد بود كه روابط نزدیك سیاسی و اقتصادی و نظامی بین دو طرف برقرار بود. روسیه در قضیه لیبی بر خلاف رویه گذشته خود، نه تنها هیچگونه مخالفتی با قطعنامه 1973 پیشنهادی اروپائیان نكرد بلكه مدودیف رییس جمهور روسیه با توجیه نگرانی نسبت به جنایات احتمالی حكومت قذافی و احتمال تبدیل شدن خشونتهای جاری در لیبی به (جنایت علیه بشریت) ضمن ابراز مخالفت با تحریم اقتصادی لیبی (بواسطه منافع اقتصادی ملموس روسیه در این كشور) فرمان رای ممتنع روسیه به قطعنامه شورای امنیت دائر بر تحریم قذافی و ایجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز لیبی را صادر كرد. اتخاذ این رویكرد اعتراض توام با نگرانی 350 نماینده دومای روسیه را مطرح كرد . این نمایندگان مخاطرات رویه شدن قضیه لیبی و خدشه وارد آمدن به استقلال و تمامیت ارضی كشورها و باز شدن راههای مداخله خارجی در امور داخلی كشورها به بهانههای انسان دوستانه را از دلایل اعتراض خود عنوان كردند.
** شروط روسیه برای غرب
---------------------------------------------
روسیه بارها برای مقابله با غرب در برابر پیشنهادها و حتی پیش نویس قطعنامه ها مقاومت كرد و كشورهای عربی و غربی را وادار به تعدیل قطعنامه های پیشنهادی خود ساخت. شواهد حاكی از آن است كه روسیه چندان به غرب اعتماد ندارد و برای تغییر وضع موجود با آن مقابله می كند.
مجله Eurasia Review در تحلیل واكنش روسیه به قطعنامه علیه سوریه نوشت: روسیه قبل از پشتیبانی از قطعنامه شورای امنیت چهار درخواست یا پیش شرط هایی را مطرح كرد: قطعنامه ها نباید باعث تغییر حكومت در سوریه شوند، نباید مجوز حمله نظامی داده شود، نباید مانع فروش تسلیحات به سوریه شوند و در نهایت دولت سوریه نباید به تنهایی به عنوان عامل خشونت ها محكوم شود.
این خطوط قرمز سیاست روسیه عملا نشان داد كه مسكو با هر اقدامی علیه دمشق مخالف است. به گزارش برخی منابع خبری روس، برخی كشورهای عربی مانند عربستان سعودی در حال تامین مالی گروه های تندرو سوریه از طریق مرزهای لبنان و تركیه است.
** تشدید شیب منفی روابط آمریكا و روسیه
--------------------------------------------------------
همانگونه كه در سال 2007 زیبیگنیو برژینسكي، معاون سابق امنیت ملي آمریكا درباره روابط آمریكا و روسیه در مقاله ای با عنوان ' چگونه از یك جنگ سرد جدید جلوگیري كنیم' اعلام كرد روابط آمریكا با روسیه یك شیب منفي را طي ميكند.
به نظر وی موضوع سامانه موشكی و پاسخ های روسیه به آن و دوستي ظاهري بوش با پوتین هم كمك چنداني به حل مشكل موجود میان دو كشور نكرده است.
اما این موضوع با حمایت روسیه از سوریه بعلاوه حوادث بعد از انتخابات در این كشور كه نشانه هایی از دخالت آمریكا در آن وجود داشت در كنار پیروزی مجدد پوتین در انتخابات ریاست جمهوری، كه دیدگاهی ملی گرایانه تر دارد موجب تحلیل هایی مبنی بر این موضوع شد كه رودررویی آمریكا با روسیه همزمان با افزایش قدرت مسكو گسترده تر شده و دوباره نوعی جنگ سرد تداعی شد.
در زمان جنگ سرد سنتی، جنگ تبلیغاتی و رسانه ای و حمایت كامل دو ابرقدرت از متحدین و یا به نوعی اقمار در عرصه بین الملل مطرح بود، اما این پشتیبانی به گونه ای مدیریت می شد تا منجر به درگیری مستقیم دو كشور نشود. در همه چالش هایی كه در این دوران به وجود آمد شوروی و آمریكا جنگ نیابتی را به اجرا در می آوردند به گونه ای كه این دو ابرقدرت در تنش های بین المللی، گروه ها و كشورهای وابسته به خود را به جنگ رقیب قدرتمند خود و یا گروه ها و كشورهای وابسته به آن تجهیز و ترغیب می كردند و هیچگاه این تنش به منازعه رودرروی آنها نیانجامید.
البته گرچه جنگ سرد دارای برخی ویژگی ها بود كه نمی توان آن را در موضوع سوریه شاهد بود اما می توان برخی از نشانه های آن دوران را در تحولات اخیر به وضوح مشاهده كرد. به عنوان مثال دو قطب در جنگ سرد دارای دو ایدئولوژی متفاوت بودند و كشورهای عضو دو بلوك رقیب می بایست یا دیدگاه كمونیستی داشته باشند و یا از ایدئولوژی لیبرال و اقتصاد آزاد به رهبری آمریكا حمایت كنند. مورد دیگر استفاده از بازدارندگی هسته ای در تنش های جنگ سردی است. البته اكنون دو طرف بیشتر تمایل دارند كه به جای استفاده از ادبیات تهدید رایج در دوران جنگ سرد، چالش ها را با مذاكره و چانه زنی حل و فصل كنند.
**جنگ نیابتی در سوریه
-------------------------------
یكی از نمادهای مهم دوران جنگ سرد، حمایت از جنگ های نیابتی بود. در جنگ سرد و در وقایعی همچون كره، ویتنام، مجارستان و حتی كوبا یكی از دو ابرقدرت با هم پیمانان طرف مقابل كه به صورت آشكار از طرف ابرقدرت تحت حمایت مالی سیاسی، نظامی و تسلیحاتی قرارمی گرفت، روبرو بود. به نظر می رسد كه در موضوع سوریه نیز رسانه ها و حتی اندیشكده های آمریكایی كه چارچوب كلی و حتی راه های دستیابی به اهداف سیاسی را برای دولت آمریكا طراحی و حتی زمینه سازی می كنند نیز دست بكار شده اند و به صورت صریح سخن از حمایت مالی و تسلیحاتی آمریكا از گروه های نظامی معترض سوریه را به میان می آورند.
الیوت آبرامز از كارشناسان برجسته شورای روابط خارجی آمریكا در گفت وگو با شبكه سی.ان.ان. اعتقاد دارد كه آمریكا باید به صورت آشكار به حمایت مالی و كمك تسلیحاتی به مخالفان در آمریكا بپردازد.
همنوا با این موضعگیری، بسیاری از روزنامه ها، مجلات و تحلیلگران به این موضوع پرداختند و بهانه دموكراسی و كمك های بشر دوستانه و حمایت از مردم سوریه را بهانه قرار دادند تا از یك طرف افكار عمومی را آماده كنند و از طرف دیگر به دولت آمریكا فشار آورند كه انجام این كار لازم است.
به عنوان نمونه روزنامه واشنگتن پست در همین رابطه نوشت: آبرامز تاكید دارد كه حمایت های آمریكا از مخالفان اسد در سوریه باید از حد حرف خارج شود و آمریكا عملا وارد عرصه شود. بهتر است كه آمریكا این كار را با كمك تركیه، عربستان و كشورهای شورای همكاری خلیج فارس انجام دهد.
این روزنامه تاكید دارد كه مخالفان در سوریه به حملات هوایی آمریكا نیاز ندارند اما باید حمایت های آمریكا از آن ها ادامه داشته باشد . آنها اسلحه دارند ما نباید كنار بنشینیم زیرا آن ها نیازمند پشتیبانی های عینی آمریكا هستند.
** نتیجه گیری
------------------------------
گرچه مخالفت های چین و روسیه با قطعنامه پیشنهادی آمریكا و حمایت عربستان و برخی كشورهای منطقه در شورای امنیت علیه حكومت سوریه موجی از انتقاد رسانه های غربی از این دو كشور را برانگیخت، اما اگر این تصمیم گیری در چارچوب بزرگتر منافع این دو كشور به ویژه رقابت با ایالات متحده بررسی شود، اقدام روسیه در وتوی این قطعنامه در كنار چین منطقی و حاوی پیام هایی شبیه به دوران جنگ سرد است.
روسیه از سیاست های آمریكا در خاورمیانه و شرق اروپا مخصوصا در قالب گسترش ناتو نگران شده است. گسترش ناتو به شرق تا مرزهای روسیه، گرایش كشورهای متحد شوروی در زمان جنگ سرد به آمریكا، سپر موشكی آمریكا در اروپا، ترس از دست دادن انحصار صادرات انرژی به اروپا و سقوط رژیم متمایل به روسیه در لیبی موجب شد كه كرملین خود را در خطر آمریكا را بیش از پیش احساس كند. درواقع رای روسیه در مورد سوریه موجب علنی شدند تضاد سیاسی میان مسكو و دمشق و در نهایت پایان دوران ظاهرا خوش میان این دو قدرت گردید.
** پژوهش**9130**1599